امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Occult

əˈkʌlt / / ˈɑːkʌlt ˈɒkʌlt / / əˈkʌlt ˈɒkʌlt / / əˈkʌlt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    occulted
  • شکل سوم:

    occulted
  • سوم‌شخص مفرد:

    occults
  • وجه وصفی حال:

    occulting
  • صفت تفضیلی:

    more occult
  • صفت عالی:

    most occult

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive adjective adverb
از نظر پنهان کردن، مخفی کردن، پوشیده، نهانی، سری، رمزی، مکتوم، اسرار‌آمیز، مستتر کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- occult blood in the feces
- خون نهفته در مدفوع
- an occult infection
- عفونت نهان
- These texts are so occult that they can't be shown to just anyone.
- این متون آن‌چنان ویژه‌ی خواصند که نمی‌شود آن‌ها را به همه‌کس نشان داد.
- the occult mysteries of the universe
- اسرار نهفت کائنات
- a master of occult arts
- استاد تردستی‌های سحر و جادویی
- His lids lowered again and occulted his blue eyes.
- پلک‌هایش پایین آمد و چشمان آبی او را پوشاند.
- a star occulted by the moon
- ستارهای که ماه آن را پوشانده بود
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد occult

  1. adjective mysterious, secret; supernatural
    Synonyms: abstruse, acroamatic, arcane, cabalistic, concealed, deep, eerie, esoteric, hermetic, hidden, invisible, magic, magical, mystic, mystical, obscure, orphic, preternatural, profound, psychic, recondite, transmundane, unearthly, unknown, unrevealed, veiled, weird
    Antonyms: known, natural

ارجاع به لغت occult

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «occult» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/occult

لغات نزدیک occult

پیشنهاد بهبود معانی