امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Odorous

ˈoʊdərəs ˈəʊdrəs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
بودار، بدبو، متعفن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد odorous

  1. adjective having fragrance
    Synonyms: aromatic, balmy, dank, effluvious, fetid, flavorsome, flowery, foul, fragrant, heady, honeyed, loud, malodorous, mephitic, miasmic, moldy, musty, nauseous, odoriferant, odoriferous, offensive, olfactive, olfactory, perfumatory, perfumed, perfumy, pungent, putrid, redolent, reeking, rotten, savorous, savory, scented, scentful, scent-laden, skunky, smelly, spicy, stagnant, stale, stinking, strong, sweet, sweet-scented, sweet-smelling, tumaceous, unsavory, whiffy
    Antonyms: odorless

ارجاع به لغت odorous

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «odorous» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/odorous

لغات نزدیک odorous

پیشنهاد بهبود معانی