امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Offbeat

ˌɑːfˈbiːt ˌɒfˈbiːt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun adjective
قطعه موسیقی ناهماهنگ، مغایر، خل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد offbeat

  1. adjective strange, very different
    Synonyms: bizarre, bohemian, eccentric, far-out, freaky, fresh, idiosyncratic, novel, oddball, outré, uncommon, unconventional, unique, unorthodox, unusual, way-out, weird
    Antonyms: expected, normal, usual

ارجاع به لغت offbeat

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «offbeat» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/offbeat

لغات نزدیک offbeat

پیشنهاد بهبود معانی