امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Ombre

    ˈɑːmbreɪ ˈɒmbreɪ
    آخرین به‌روزرسانی:

    توضیحات

    در معنای اول و دوم به این شکل نیز نوشته می‌شود: ombré

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    adjective
    رنگ سایه‌دار

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    - She wore a beautiful ombre dress to the party.
    - او لباسی زیبا و با رنگ‌های سایه‌دار برای مهمانی پوشید.
    - ombre walls
    - دیوارهایی با رنگ‌های سایه‌دار
    adjective
    آرایش و پیرایش آمبره (نوعی مدل رنگ مو که در آن ریشه‌ی مو تیره و پایین آن روشن است)
    - The ombré hair has been popular among fashion enthusiasts for quite some time now.
    - موی آمبره مدتی است میان علاقه‌مندان مد متداول شده است.
    - Her ombre hair had shades of blonde, brown, and caramel.
    - موی آمبره‌اش ترکیبی از بلوند، قهوه‌ای و کاراملی بود.
    noun
    امبر (نوعی بازی ورق سه‌نفره اسپانیایی که در سده‌های ۱۷ و ۱۸ در اروپا محبوب بود)
    - The rules of ombre are complex.
    - قوانین امبر پیچیده هستند.
    - Ombre was a popular card game played among the aristocratic class.
    - امبر بازی کارتی محبوبی در میان طبقه‌ی اشراف بود.
    پیشنهاد بهبود معانی

    ارجاع به لغت ombre

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «ombre» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ombre

    لغات نزدیک ombre

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار