هر ساعت و سر ساعت، ساعت به ساعت
تصادف (یا تصادم) شاخ به شاخ (از جلو یا از سر)
معتاد به مواد مخدر
سر کار، مشغول به خدمت
عمداً، به عمد
عمدی، بهعمد، تعمدی، دانسته، آگاهانه
(در معرض) حراج، درحال فروش با تخفیف
در معرض فروش، در معرض حراج
و غیره، و قس علیهذا
have something (or nothing) on someone
(عامیانه) مدرک جرم یا دلیل کافی علیه کسی داشتن (یا نداشتن)
گاهگداری، برخی اوقات، گاهی، گهگاه، گاهوبیگاه، هرازگاهی
مداوم، بیوقفه، ناایستا، یکسر
(پزشکان و غیره) کشیک، گوشبهزنگ، آمادهی پاسخ
(عامیانه) آگاه به، خبر دار از، بو برده (از چیزی)
هوشیار، حواسجمع، تیزوبُز
صاحب توپ بودن، در دست داشتن توپ (بسکتبال و فوتبال آمریکایی)، زیر پا داشتن توپ (فوتبال)
در حال فعالیت، در حال عمل، در حال تولید، مشغول به کار
(در مورد زمان و سن) تقریباً
گاز دادن، تندتر راندن، عجله کردن
hear (something) on the grapevine
از اینور و آنور شنیدن، از دهان این و آن شنیدن، بنابه گفتهی دیگران
به دلایل مختلف، به چندین و چند دلیل
ride (or hang) on someone's coattails
موفقیت خود را منوط به موفقیت دیگری کردن، به دم دیگری چسبیدن
(عامیانه) خوراک خوردن
ارجح، دارای ارجحیت
(آمریکا - عامیانه) دربارهی سوء سابقهی کسی اطلاعات داشتن یا کشف کردن
گوشبهزنگ، هوشیار، مراقب، به حالت آمادهباش
در شرف از دست دادن مشاعر یا خودداری یا شکیبایی و غیره
throw (or cast) on the scrapheap
دور انداختن
پس از تفکر مجدد (دربارهی چیزی)
دارای روابط حسنه، در گفتگو با هم
(عامیانه) 1- طبق مشخصات 2- به عنوان یا برای قمار
جوانتر از ...، در اوایل سن ...
سوختهکنی کردن، وضعیت را بد کردن، وضعیت بد بیشتر شدن
همرنگ جماعت شدن، به اکثریت پیوستن، سوار موج شدن، تقلید و دنبالهروی کردن
دستدست کردن، تعلل کردن
بیطرف ماندن، سکوت اختیار کردن و نظر ندادن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «on» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/on