معنی on the fence به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

idiom

دودل، نامصمم، مردد، دوبه‌شک، بر سر دوراهی، ناتوان در تصمیم‌گیری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- She was on the fence about taking the new job offer.

- او در مورد پذیرش پیشنهاد شغلی جدید دوبه‌شک بود.

- He's still on the fence about which university to attend next year.

- او هنوز در مورد اینکه سال آینده در کدام دانشگاه شرکت کند، مردد است.

- Even after hearing both sides of the argument, I’m still on the fence.

- حتی پس‌از شنیدن هر دو طرف بحث، هنوز در تصمیم‌گیری ناتوان هستم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد on the fence

idiom not able to decide something; being undecided about something, or not committing to a particular option or decision

Synonyms: ambivalent, betwixt and between, blowing hot and cold, borderline, debatable, divided, hemming and hawing, hesitant, iffy, impartial, indecisive, in the middle, irresolute, neutral, not definite, not sure, of two minds, open, running hot and cold, tentative, torn, uncertain, unclear, uncommitted, undecided, undetermined, unsure, up in the air, waffling, wavering, wishy-washy

ارجاع به لغت on the fence

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «on the fence» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/on-the-fence

لغات نزدیک on the fence

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی