امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

On The Spot

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

idiom C2
1- در محل ذکر‌شده 2- فوراً، بی‌درنگ 3- (عامیانه) گرفتار، در وضع بد، تحت فشار 4- (عامیانه) در خطر، در خطر مرگ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت on the spot

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «on the spot» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/on-the-spot

لغات نزدیک on the spot

پیشنهاد بهبود معانی