امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Oncoming

ˈɑːn- / / ˈɒːn- ˈɒnˌkʌmɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun adjective
روی‌دهنده، پیشامد‌کننده، آینده، جلو‌رونده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد oncoming

  1. adjective impending
    Synonyms: advancing, approaching, coming, expected, forthcoming, imminent, looming, nearing, onrushing, upcoming
    Antonyms: past, preceding

ارجاع به لغت oncoming

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «oncoming» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/oncoming

لغات نزدیک oncoming

پیشنهاد بهبود معانی