امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Onion

ˈʌnjən ˈʌnjən
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    onions

معنی و نمونه‌جمله

noun countable uncountable A2
غذا و آشپزی گیاه‌شناسی پیاز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- fried onions
- پیاز سرخ‌کرده
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد onion

  1. noun Bulbous plant having hollow leaves cultivated worldwide for its rounded edible bulb
    Synonyms: onion plant, allium-cepa

ارجاع به لغت onion

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «onion» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/onion

لغات نزدیک onion

پیشنهاد بهبود معانی