معنی open-mouthed به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˌoʊpənˈmaʊðd ˌəʊpənˈmaʊðd

توضیحات

این لغت به شکل openmouthed نیز نوشته می‌شود ولی شکل نوشتاری open-mouthed رایج است.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

با دهانی باز، شگفت‌زده، بهت‌زده، مات‌ومبهوت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- The cat sat on the windowsill, open-mouthed, watching the birds.

- گربه با دهانی باز روی طاقچه‌ی پنجره نشسته بود و پرنده‌ها را تماشا می‌کرد.

- The appearance of the ghost left him openmouthed.

- ظهور آن شبح آن‌ها را بهت‌زده کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد open-mouthed

adjective

Synonyms: astonished, amazed, aghast

ارجاع به لغت open-mouthed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «open-mouthed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/open-mouthed

لغات نزدیک open-mouthed

- open-hearth
- open-minded
- open-mouthed
- open-pollination
- opener

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی