معنی opening ceremony به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

collocation noun

مراسم افتتاحیه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- The crowd eagerly awaited the start of the opening ceremony.

- جمعیت مشتاقانه منتظر آغاز مراسم افتتاحیه بودند.

- The athletes proudly paraded at the opening ceremony of the Olympics.

- ورزشکاران با افتخار در مراسم افتتاحیه‌ی المپیک رژه رفتند.

- She delivered a heartfelt speech during the opening ceremony.

- او در مراسم افتتاحیه، سخنرانی صمیمانه‌ای ایراد کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت opening ceremony

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «opening ceremony» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/opening-ceremony

لغات نزدیک opening ceremony

- openhearted
- opening
- opening ceremony
- openly
- openness

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی