امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Opprobrious

    əˈproʊbrɪəs əˈprəʊbrɪəs
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective
    رسوا، ننگ‌آور

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - opprobrious deeds
    - اعمال ننگین
    - opprobrious words
    - کلمات ناسزا
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد opprobrious

    1. adjective abusive, hateful
      Synonyms:
      offensive insulting injurious hateful damaging vile spiteful malignant defamatory scandalous despicable notorious vulgar humiliating dishonoring disgracing libeling maligning defaming hurting contemptuous malevolent pejorative denigrating depreciative disparaging detractive reviling invective insolent derogative contumelious offending vitriolic calumniatory vitriolic vituperative reproaching degrading truculent scurrilous abasing shaming
      Antonyms:
      kind nice flattering praising complimentary

    ارجاع به لغت opprobrious

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «opprobrious» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/opprobrious

    لغات نزدیک opprobrious

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دودگیر دور از جاده دور از مد نظر دور افتاده کردن دور زدن یک مانع دور سر گردانی دور لگام دوران انتقاد دوران زوال دوران کیهان دوران خدمت نظام دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون دورفتاده دورنما مانند دوره فروشی کردن دورگه شدگی دورین دوزندگی کردن دوست خواهروار دوطرفگی