امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Orange

ˈɔː- / / ˈɑː- ˈɒrəndʒ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    oranges
  • صفت تفضیلی:

    more orange
  • صفت عالی:

    most orange

معنی‌ها

noun A1
پرتقال، نارنج، مرکبات

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
adjective
رنگ نارنجی، پرتقالی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد orange

  1. noun, adjective combination of red and yellow
    Synonyms: apricot, bittersweet, cantaloupe, carrot, coral, peach, red-yellow, salmon, tangerine, titian

Collocations

ارجاع به لغت orange

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «orange» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/orange

لغات نزدیک orange

پیشنهاد بهبود معانی