امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Orgiastic

    ˌɔːrdʒɪˈæstɪk ˌɔːdʒɪˈæstɪk
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله

    میگساری، خماری

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - orgiastic music
    - موسیقی پرشور
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد orgiastic

    1. adjective Used of riotously drunken merrymaking
      Synonyms: pagan, bacchanalian, bacchanal, bacchic, carousing

    ارجاع به لغت orgiastic

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «orgiastic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/orgiastic

    لغات نزدیک orgiastic

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی