امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Originator

əˈrɪdʒneɪt̬ər əˈrɪdʒəneɪtə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
مبتکر، مؤسس، بنیانگذار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد originator

  1. noun creator
    Synonyms: architect, author, begetter, designer, discoverer, father, founder, initiator, innovator, inventor, maker, mastermind, mother, pioneer, producer

لغات هم‌خانواده originator

ارجاع به لغت originator

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «originator» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/originator

لغات نزدیک originator

پیشنهاد بهبود معانی