معنی orthopneic به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˌɔr.θəˈniː.ɪk ˌɔː.θəˈniː.ɪk

توضیحات

شکل نوشتاری این لغت در انگلیسی بریتانیایی: orthopnoeic

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

پزشکی (مربوط یا مبتلا به) راست‌دَمی، ارتوپنه

لغات و اصطلاحات پزشکی در انگلیسی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- The doctor noted the orthopneic posture of the patient during the examination.

- پزشک در حین معاینه به وضعیت راست‌دَمی بیمار اشاره کرد.

- After the asthma attack, she experienced orthopneic episodes that made breathing difficult.

- پس‌از حمله‌ی آسم، او دوره‌های ارتوپنه را تجربه کرد که تنفس را دشوار می‌کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت orthopneic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «orthopneic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/orthopneic

لغات نزدیک orthopneic

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی