امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Out Of Hand

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

idiom
خارج از کنترل، مهارنشدنی، غیرقابل کنترل، غیرقابل مهار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- The project spiraled out of hand due to poor management.
- این پروژه به‌دلیل مدیریت ضعیف از کنترل خارج شد.
- Once the argument started, it was clear things were getting out of hand.
- وقتی مشاجره شروع شد، مشخص بود که اوضاع غیرقابل مهار می‌شود.
- The party got out of hand when uninvited guests showed up.
- با حضور مهمانان ناخوانده، مهمانی از کنترل خارج شد.
idiom
بدون فکر و تأمل، بی‌درنگ، بلافاصله، بدون معطلی، فوراً
- He reacted out of hand and made a mistake.
- او بدون فکر و تأمل واکنش نشان داد و مرتکب اشتباه شد.
- She made a decision out of hand that turned out to be wrong.
- او بی‌درنگ تصمیمی گرفت که در نهایت معلوم شد اشتباه بوده است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد out of hand

  1. idiom not under control
  2. idiom without taking time to think or discuss

ارجاع به لغت out of hand

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «out of hand» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/out-of-hand

لغات نزدیک out of hand

پیشنهاد بهبود معانی