معنی outback به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˈaʊtbæk ˈaʊtbæk

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

جغرافیا منطقه‌ی روستایی دورافتاده (به‌ویژه در استرالیا)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- Maybe you could spend a week in the outback.

- شاید بتوانید یک هفته را در منطقه‌ی روستایی دورافتاده بگذرانید.

- Exploring the Australian outback requires careful planning and preparation.

- کاوش در مناطق روستایی دورافتاده‌ی استرالیا مستلزم برنامه‌ریزی دقیق و آمادگی است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد outback

adjective Inaccessible and sparsely populated

Synonyms: remote
noun

Synonyms: bush, country, rural, wilderness

ارجاع به لغت outback

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «outback» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/outback

لغات نزدیک outback

- out-of-towner
- outage
- outback
- outbalance
- outbid

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند