امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Overrule

ˌoʊvərˈruːl ˌəʊvəˈruːl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive
رد کردن، کنار گذاشتن، مسلط شدن بر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- The judge overruled the previous decision.
- قاضی حکم پیشین را ملغی کرد.
- May God overrule our decisions!
- الهی که خداوند حاکم بر تصمیمات ما باشد!
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد overrule

  1. verb repeal
    Synonyms: abrogate, annul, cancel, disallow, invalidate, negate, nullify, override, overturn, quash, rescind, reverse, revoke, strike down, veto, void
  2. verb cancel, reverse a decision
    Synonyms: alter, annul, bend to one’s will, control, countermand, direct, disallow, disregard, dominate, govern, ignore, influence, invalidate, make null and void, make void, not heed, nullify, outvote, outweigh, overturn, prevail over, quash, recall, repeal, rescind, revoke, ride roughshod, rule against, set aside, supersede, sway, take no account of, thwart, trample, upset, vanquish, veto
    Antonyms: allow, approve, permit, support

لغات هم‌خانواده overrule

ارجاع به لغت overrule

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «overrule» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/overrule

لغات نزدیک overrule

پیشنهاد بهبود معانی