امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Overseer

ˈoʊvərsiːər ˈəʊvəsɪə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    overseers

معنی

noun
سرکار، مباشر، ناظر، سرپرست

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد overseer

  1. noun person who supervises others’ work
    Synonyms: executive, head, head honcho, manager, pit boss, straw boss, superintendent, supervisor

ارجاع به لغت overseer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «overseer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/overseer

لغات نزدیک overseer

پیشنهاد بهبود معانی