امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Overturn

ˌoʊvərˈtɜːrn ˌoʊvərˈtɜːrn ˌəʊvəˈtɜːn ˌəʊvəˈtɜːn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    overturned
  • شکل سوم:

    overturned
  • سوم‌شخص مفرد:

    overturns
  • وجه وصفی حال:

    overturning
  • شکل جمع:

    overturns

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive adverb C1
واژگونی، واژگون کردن، برانداختن، از بین بردن، چپه کردن یا شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- The boat was overturned by waves.
- موج قایق را چپه کرد.
- His untimely death overturned our plans.
- مرگ نابه‌هنگام او نقشه‌های ما را به هم زد.
- The people overturned his military regime.
- مردم رژیم نظامی او را سرنگون کردند.
- the overturn of his government
- سرنگونی دولت او
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد overturn

  1. verb flip over
    Synonyms: annul, bring down, capsize, countermand, down, invalidate, invert, keel over, knock down, knock over, nullify, overbalance, prostrate, repeal, rescind, reverse, roll, set aside, spill, tip over, topple, tumble, turn over, turn upside down, upend, upset, upturn, void

لغات هم‌خانواده overturn

ارجاع به لغت overturn

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «overturn» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/overturn

لغات نزدیک overturn

پیشنهاد بهبود معانی