امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Packed

pækt pækt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    packs
  • وجه وصفی حال:

    packing
  • صفت تفضیلی:

    more packed
  • صفت عالی:

    most packed

معنی

B2
بسته‌ای، بسته‌بندی‌شده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد packed

  1. adjective full
    Synonyms: arranged, awash, brimful, brimming, bundled, chock, chock-full, compact, compressed, congested, consigned, crammed, crowded, filled, full to the gills, jammed, jam-packed, loaded, mobbed, overflowing, overloaded, packed like sardines, seething, serried, stuffed, swarming, to the roof, tumid, up to the hilt, up to the rafters, wall-to-wall, wrapped
    Antonyms: deserted, empty

لغات هم‌خانواده packed

ارجاع به لغت packed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «packed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/packed

لغات نزدیک packed

پیشنهاد بهبود معانی