امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Pact

    pækt pækt
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      pacts

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable C2
    عهد، میثاق، پیمان، معاهده، پیمان بستن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    - a pact made between two nations
    - پیمانی که میان دو ملت بسته شده است
    - a non-aggression pact
    - پیمان عدم تجاوز
    - the pact we made with you is never to be broken
    - عهدی که با تو بستیم هرگز شکستنی نیست
    - We made a pact not to tell our secret to anyone.
    - عهد کردیم که راز خود را به کسی نگوییم.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد pact

    1. noun agreement
      Synonyms: alliance, arrangement, bargain, bond, compact, concord, concordat, contract, convention, covenant, deal, league, paper, piece of paper, protocol, settlement, transaction, treaty, understanding
      Antonyms: disagreement

    ارجاع به لغت pact

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «pact» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pact

    لغات نزدیک pact

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند