امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Padlock

ˈpædlɑːk ˈpædlɒk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    padlocked
  • شکل سوم:

    padlocked
  • سوم‌شخص مفرد:

    padlocks
  • وجه وصفی حال:

    padlocking
  • شکل جمع:

    padlocks

معنی

noun verb - transitive
قفل، انسداد، قفل کردن، بستن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد padlock

  1. noun A device for locking
    Synonyms: latch, fastener, catch

ارجاع به لغت padlock

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «padlock» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/padlock

لغات نزدیک padlock

پیشنهاد بهبود معانی