امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Painless

    ˈpeɪnləs ˈpeɪnləs
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • صفت تفضیلی:

      more painless

    • صفت عالی:

      most painless

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective
    بی‌درد، بی‌رنج

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - painless childbirth
    - زایمان بی درد
    - a painless solution to this problem
    - راه‌حل آسانی برای این مسئله
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد painless

    1. adjective Not causing physical or psychological pain
      Antonyms: painful

    ارجاع به لغت painless

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «painless» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/painless

    لغات نزدیک painless

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند