امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Parabolic

ˌperəˈbɑːlɪk ˌpærəˈbɒlɪk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
سهمی وار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد parabolic

  1. adjective Figurative
    Synonyms: figurative, metaphorical, allegorical
  2. adjective Curved
    Synonyms: parabolical, elliptical, hyperbolic, intersected

ارجاع به لغت parabolic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «parabolic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/parabolic

لغات نزدیک parabolic

پیشنهاد بهبود معانی