امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Parasitism

American: ˈpærəsaɪtɪzm British: ˈpærəsaɪtɪzm
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
انگلی، زندگی طفیلی، سور‌چرانی، کاسه لیسی، مزاحمت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد parasitism

  1. noun A relationship between two organisms in which one organism (the parasite) benefits and the other (the host) is harmed. Parasites derive nutrition from their host and may also gain other benefits such as shelter and a habitat in which to grow and reproduce.
    Synonyms: bloodsucking, sponging, dependency, predatoriness, predaciousness, ravenousness

ارجاع به لغت parasitism

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «parasitism» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/parasitism

لغات نزدیک parasitism

پیشنهاد بهبود معانی