معنی parlor به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˈpɑːrlər ˈpɑːlə

توضیحات

حالت نوشتاری در انگلیسی بریتانیایی parlour است.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

انگلیسی آمریکایی سالن، فروشگاه، مغازه (منحصر به فروش یک محصول)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- beauty parlors

- سالن‌های زیبایی

- an ice-cream parlor

- فروشگاه بستنی

noun countable

اتاق نشیمن، سالن پذیرایی، اتاق مهمانی

- She greeted her guests in the cozy parlor with a warm smile.

- او با لبخندی گرم از مهمانانش در سالن پذیرایی دنج استقبال کرد.

- The pink floral wallpaper gave the parlor a charming feel.

- کاغذدیواری صورتی گل‌دار، حس جذابی به اتاق نشیمن می‌داد.

noun countable

سالن کنفرانس، اتاق مذاکره، اتاق ملاقات‌های خصوصی

- The delegates gathered in the parlor for the meeting.

- نمایندگان برای این جلسه در سالن کنفرانس جمع شدند.

- The elegant parlor was filled with vintage furniture and artwork.

- اتاق مذاکره‌ی زیبا مملو از مبلمان و آثار هنری قدیمی بود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد parlor

noun sitting room

Synonyms: drawing room, front room, guest room, living room, lounge, reception, salon, waiting room

ارجاع به لغت parlor

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «parlor» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/parlor

لغات نزدیک parlor

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی