امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Parochial

pəˈroʊkiəl pəˈrəʊkiəl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
بلوکی، بخشی، ناحیه ای، محدود، کوته نظر
- a parochial church
- کلیسای محل
- a parochial view of the world
- بینش کوته‌فکرانه‌ای درباره‌ی جهان
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد parochial

  1. adjective narrow-minded, restricted
    Synonyms: biased, bigoted, conservative, conventional, insular, inward-looking, limited, local, narrow, petty, prejudiced, provincial, regional, sectarian, sectional, shallow, small-minded, small-town
    Antonyms: broad, liberal, unrestricted

ارجاع به لغت parochial

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «parochial» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/parochial

لغات نزدیک parochial

پیشنهاد بهبود معانی