امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Parthenogenesis

ˌpɑːrθənoʊˈdʒenəsɪs ˌpɑːθɪnəʊˈdʒenɪsɪs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
ایجاد مولود به‌وسیله‌ی جنس موؤنث بدون عمل لقاح، تناسل بکری، بکر‌زایی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد parthenogenesis

  1. noun Process in which an unfertilized egg develops into a new individual; common among insects and some other arthropods
    Synonyms: parthenogeny, reproduction, virgin-birth, birth

ارجاع به لغت parthenogenesis

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «parthenogenesis» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/parthenogenesis

لغات نزدیک parthenogenesis

پیشنهاد بهبود معانی