امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Pass Muster

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

idiom
واجد شرایط بودن، پذیرفتنی بودن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pass muster

  1. verb make the standard
    Synonyms: come through with flying colors, come up to scratch, come up to snuff, cut the mustard, do credit to, fill the bill, find favor with, get by, make it, make the cut, make the grade, measure up, meet with approval, pass, pass inspection, prove acceptable, recommend itself, satisfy requirements, stand the test, stand up, suffice

ارجاع به لغت pass muster

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pass muster» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pass-muster

لغات نزدیک pass muster

پیشنهاد بهبود معانی