امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Pass Round

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

phrasal verb
منتشر کردن، پخش کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pass round

  1. phrasal verb Distribute, give to people present.

ارجاع به لغت pass round

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pass round» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pass-round

لغات نزدیک pass round

پیشنهاد بهبود معانی