امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Patchouli

    pəˈtʃuːli pəˈtʃuːli
    آخرین به‌روزرسانی:

    توضیحات

    همچنین patchouly نیز نوشته می‌شود ولی حالت نوشتار patchouli رایج است.

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    noun
    گیاه‌شناسی پچولی (=پاچولی)، نعنای هندی
    لیست واژگان گیاه شناسی به انگلیسی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - Patchouli is a fragrant plant that is commonly used in perfumes and incense.
    - پچولی گیاهی معطر است که معمولاً در عطر و بخور استفاده می‌شود.
    - The patchouly plant is native to Southeast Asia and is now cultivated in many other parts of the world.
    - نعنای هندی بومی جنوب‌شرق آسیا است و در حال حاضر در بسیاری از نقاط دیگر جهان کشت می‌شود.
    noun countable uncountable
    پچولی (عطری که از گیاه پچولی (=نعنای هندی) به دست می‌آید)
    - She always wears a patchouli perfume.
    - همیشه عطر پچولی را می‌زند.
    - The patchouly perfume I bought from the store is made with high-quality ingredients and lasts for hours.
    - عطر پچولی‌ای که از این فروشگاه خریدم از مواد اولیه‌ی مرغوب ساخته شده است و ساعت‌ها ماندگاری دارد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد patchouli

    1. noun A heavy perfume made from the patchouli plant
      Synonyms: patchouly, pachouli, Pogostemon cablin

    ارجاع به لغت patchouli

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «patchouli» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/patchouli

    لغات نزدیک patchouli

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی