امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Patten

ˈpætn̩ ˈpætn̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
کفش چوبی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد patten

  1. noun Footwear usually with wooden soles
    Synonyms: clog, geta, sabot

ارجاع به لغت patten

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «patten» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/patten

لغات نزدیک patten

پیشنهاد بهبود معانی