امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Pedagogue

    ˈpedəɡɑːɡ ˈpedəɡɒɡ
    آخرین به‌روزرسانی:

    توضیحات

    همچنین pedagog نیز نوشته می‌شود ولی حالت نوشتار pedagogue رایج است.

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    معلم سخت‌گیر و ملانقطی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    - The pedagogue's teaching style lacked creativity.
    - سبک تدریس این معلم سخت‌گیر از خلاقیت تهی بود.
    - The pedagog's strict adherence to the textbook made for a tedious learning experience.
    - پایبندی بی‌حدوحصر این معلم ملانقطی به کتاب درسی، تجربه‌ای خسته‌کننده از یادگیری را رقم زد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد pedagogue

    1. noun Instructor
      Synonyms: educator, teacher, instructor, schoolmaster, tutor, pedant, trainer, lecturer, pedagog
    2. noun Dogmatist
      Synonyms: pedant, sophist, know-it-all

    ارجاع به لغت pedagogue

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «pedagogue» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pedagogue

    لغات نزدیک pedagogue

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی