امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Pedant

ˈpednt ˈpednt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    pedants

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
فضل‌فروش، عالم‌نما، ملانقطی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- The pedant in the classroom always corrected every little mistake the students made.
- ملانقطی کلاس همیشه تک تک اشتباهات کوچک دانش‌آموزان را تصحیح می‌کرد.
- Despite being a pedant, his knowledge and expertise were highly valued by his colleagues.
- همکارانش علیرغم ملانقطی بودنش برای دانش و تجربه‌ی او بسیار ارزش قائل بودند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pedant

  1. noun A person who pays more attention to formal rules and book learning than they merit
    Synonyms: bookworm, formalist, doctrinaire, dogmatist, methodologist, precisian, bluestocking, pedagogue, egghead, walking encyclopedia, gongorist, phrasemaker, scholastic, phrasemonger, wordspinner

ارجاع به لغت pedant

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pedant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pedant

لغات نزدیک pedant

پیشنهاد بهبود معانی