امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Peddle

ˈpedl ˈpedl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    peddled
  • شکل سوم:

    peddled
  • سوم‌شخص مفرد:

    peddles
  • وجه وصفی حال:

    peddling

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive verb - intransitive adverb
دوره‌گردی کردن، طوافی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- Javad used to peddle tomatoes.
- جواد گوجه‌فرنگی دست‌فروشی می‌کرد.
- He used to peddle second hand opinions to rural audiences.
- او عقاید دست دوم را به خورد شنوندگان روستایی می‌داد.
- Don't peddle gossip!
- شایعه پراکنی نکن!
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد peddle

  1. verb sell door to door
    Synonyms: canvas, hawk, huckster, market, monger, push, shove, solicit, trade, vend
    Antonyms: buy

ارجاع به لغت peddle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «peddle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/peddle

لغات نزدیک peddle

پیشنهاد بهبود معانی