امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Peddling

American: ˈpedl̩ɪŋ British: ˈpedl̩ɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    peddled
  • شکل سوم:

    peddled
  • سوم‌شخص مفرد:

    peddles

معنی

adjective
ناچیز، جزئی، نامشخص، بنجل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد peddling

  1. verb To engage in the illicit sale of (narcotics)
    Synonyms: pushing, dealing
  2. verb Sell or offer for sale from place to place
    Synonyms: vending, selling, huckstering, pitching, hawking, trading, soliciting, retailing, pushing, piddling, dispensing
    Antonyms: buying
  3. verb To offer for sale
    Synonyms: vending, trading, selling, retailing, merchanting, merchandising, marketing, handling, dealing
  4. noun The act of selling goods for a living
    Synonyms: vending, hawking, vendition

ارجاع به لغت peddling

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «peddling» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/peddling

لغات نزدیک peddling

پیشنهاد بهبود معانی