امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Pedestal

ˈpedəstl ˈpedəstl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    pedestaled
  • شکل سوم:

    pedestaled
  • سوم‌شخص مفرد:

    pedestals
  • وجه وصفی حال:

    pedestaling
  • شکل جمع:

    pedestals

معنی و نمونه‌جمله

noun
پایه ستون، پایه مجسمه، شالوده، محور، روی پایه قرار دادن، بلند کردن، ترفیع دادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- The statue's pedestal was of marble.
- پایه‌ی مجسمه از سنگ مرمر بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pedestal

  1. noun support for something
    Synonyms: base, bed, bottom, foot, foundation, mounting, platform, plinth, podium, stand, substructure, support

ارجاع به لغت pedestal

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pedestal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pedestal

لغات نزدیک pedestal

پیشنهاد بهبود معانی