معنی pennsylvania به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˌpenslˈveɪniə / / -sɪl- ˌpenslˈveɪniə / / -sɪl-

معنی

ایالت پنسیلوانیا (آمریکا - مرکز آن: Harrisburg - مخفف: PA یا Pa یا Penn یا 117412 - Penna کیلومتر مربع)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pennsylvania

noun A Mid-Atlantic state; one of the original 13 colonies

Synonyms: keystone-state, p.a.
noun A university in Philadelphia, Pennsylvania

Synonyms: University of Pennsylvania, penn

ارجاع به لغت pennsylvania

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «pennsylvania» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pennsylvania

لغات نزدیک pennsylvania

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی