امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

People

ˈpiːpl ˈpiːpl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    peopled
  • شکل سوم:

    peopled
  • سوم‌شخص مفرد:

    peoples
  • وجه وصفی حال:

    peopling
  • شکل جمع:

    peoples

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun plural A1
مردم، خلق، مردمان، جمعیت، قوم، ملت، عامه، اهالی، ساکنین

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- You can't stop people's mouths.
- جلو دهان مردم را نمی‌شود گرفت.
- What will people say?
- مردم چه خواهند گفت؟
- a king's duty to his people
- وظیفه‌ی سلطان نسبت به مردم خود
- the people of the new church
- پیروان کلیسای جدید
- the Jewish people
- امت یهود
- We met many new people.
- ما افراد جدیدی را ملاقات کردیم.
- the ant people
- گروه مورچگان
- the people of Iowa
- ساکنان آیووا
- the people of the town
- اهالی شهر
- people of wealth
- صاحبان ثروت
- mountain people
- کوه‌نشینان
- the people of the household
- اهل منزل
- The miner spoke for his people.
- معدنچی از سوی همکارانش صحبت می‌کرد.
- Chinese people
- چینی‌ها
- Negro people
- سیاه‌پوستان
- His people have been farmers for generations.
- نسل‌هاست که قوم و خویش‌های او کشاورز بوده‌اند.
- disputes between the people and the nobles
- مشاجرات عوام و اشراف
- diseases that people catch from their pets
- بیماری‌هایی که انسان‌ها از جانوران اهلی خود می‌گیرند
- people's democracies
- دموکراسی‌های خلق
- the Bulgarian People's Republic
- جمهوری خلق بلغارستان
نمونه‌جمله‌های بیشتر
verb - transitive
آباد کردن، پرجمعیت کردن
verb - transitive
ساکن شدن
- Settlers quickly peopled the new lands.
- ماندگران به سرعت در سرزمینهای نوین سکنی گزیدند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد people

  1. noun human beings
    Synonyms: bodies, body politic, bourgeois, cats, citizens, clan, commonality, common people, community, crowd, family, folk, folks, general public, heads, herd, hoi polloi, horde, humanity, humankind, human race, humans, inhabitants, John/Jane Q. Public, kin, masses, mob, mortals, multitude, nation, nationality, person in the street, persons, plebeians, populace, population, proletariat, public, rabble, race, rank and file, riffraff, society, tribe
    Antonyms: animals, plants

Idioms

ارجاع به لغت people

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «people» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/people

پیشنهاد بهبود معانی