امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Perambulate

pəˈræmbjʊleɪt pəˈræmbjʊleɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    perambulated
  • شکل سوم:

    perambulated
  • سوم‌شخص مفرد:

    perambulates
  • وجه وصفی حال:

    perambulating

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive adverb
پیمودن، گردش کردن در، دور زدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- We perambulated the park.
- ما در پارک پیاده‌روی کردیم.
- Owners perambulate the farm's bounds every two years.
- مالکان هر دو سال یک‌بار حدود مزرعه را بازبینی می‌کنند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد perambulate

  1. verb To ramble
    Synonyms: walk, stroll, wander, promenade, ramble, mosey, amble, saunter, meander, walk about, roam, hike, tour, walk-around
  2. verb To inspect
    Synonyms: study, scan, patrol

ارجاع به لغت perambulate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «perambulate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/perambulate

لغات نزدیک perambulate

پیشنهاد بهبود معانی