امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Perceive

pərˈsiːv pəˈsiːv
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    perceived
  • شکل سوم:

    perceived
  • سوم‌شخص مفرد:

    perceives
  • وجه وصفی حال:

    perceiving

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive C1
درک کردن، دریافتن، مشاهده کردن، دیدن، ملاحظه کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- Perceiving the uselessness of resistance, they surrendered.
- وقتی که دیدند مقاومت بیهوده است تسلیم شدند.
- I perceived no difference in their attitude toward foreigners.
- در نگرش آنان نسبت به خارجیان تفاوتی ندیدم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد perceive

  1. verb notice, see
    Synonyms: apperceive, apprehend, be aware of, behold, descry, discern, discover, distinguish, divine, espy, feel, grasp, identify, look, make out, mark, mind, note, observe, realize, recognize, regard, remark, seize, sense, spot, spy, take
    Antonyms: miss, neglect, overlook
  2. verb understand
    Synonyms: appreciate, apprehend, comprehend, conclude, copy, deduce, distinguish, feature, feel, flash, gather, get, get the message, get the picture, grasp, know, learn, pin, read, realize, recognize, see, sense, track
    Antonyms: misinterpret, misunderstand

لغات هم‌خانواده perceive

ارجاع به لغت perceive

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «perceive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/perceive

لغات نزدیک perceive

پیشنهاد بهبود معانی