امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Percipient

pərˈsɪpiənt pəˈsɪpiənt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun adjective
فریس، مدرک، وابسته به ادراک و بینش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- a percipient writer
- نویسنده‌‌ای فهیم
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد percipient

  1. noun A person who becomes aware (of things or events) through the senses
    Synonyms: perceiver, observer, beholder
  2. adjective Characterized by ease and quickness in perceiving
    Synonyms: clear

ارجاع به لغت percipient

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «percipient» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/percipient

لغات نزدیک percipient

پیشنهاد بهبود معانی