امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Perjure

    ˈpɜːrdʒer ˈpɜːdʒə
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      perjured

    • شکل سوم:

      perjured

    • سوم‌شخص مفرد:

      perjures

    • وجه وصفی حال:

      perjuring

    معنی و نمونه‌جمله

    verb - transitive
    عهد شکستن، سوگند دروغ خوردن، گواهی دروغ دادن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    - The witness perjured himself and was therefore imprisoned.
    - گواه شهادت دروغ داد و به‌همین‌خاطر زندانی شد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد perjure

    1. verb give false testimony
      Synonyms: bear false witness, commit perjury, deceive, delude, equivocate, falsify, forswear, lie, lie under oath, mislead, prevaricate, swear falsely, trick
      Antonyms: attest, certify, prove

    ارجاع به لغت perjure

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «perjure» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/perjure

    لغات نزدیک perjure

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی