امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Permeation

ˌpɜːrmɪˈeɪʃn̩ ˌpɜːmɪˈeɪʃn̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

نفوذ، تراوش، نشت
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد permeation

  1. noun Act of entering
    Synonyms: diffusion, saturation, osmosis, seepage
  2. noun Mutual penetration; diffusion of each through the other
    Synonyms: pervasion, interpenetration, suffusion

ارجاع به لغت permeation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «permeation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/permeation

لغات نزدیک permeation

پیشنهاد بهبود معانی