امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Persecution

    ˌpɜrːsəˈkjuːʃn ˌpɜːsɪˈkjuːʃn
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله

    noun
    زجر، شکنجه، آزار، اذیت

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    - the persecution of the natives by the occupiers
    - ظلم و جور نسبت به بومیان توسط اشغالگران
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد persecution

    1. noun Excruciating punishment
      Synonyms: torture, torment, affliction, infliction, hell, ill-treatment, maltreatment, killing, murder, massacre, living hell, banishment, expulsion, exile, imprisonment, mistreatment, annoyance, teasing, galling, provoking, pestering
      Antonyms: help, succor, stimulation

    ارجاع به لغت persecution

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «persecution» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/persecution

    لغات نزدیک persecution

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند