امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Persepolis

    pərˈsepələs pərˈsepələs
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    noun uncountable
    پرسپولیس، تخت جمشید، پارسه (یکی از شهرهای باستانی ایران در زمان امپراتوری هخامنشیان)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    - The ruins of Persepolis are a popular tourist attraction in Iran.
    - خرابه‌های پرسپولیس یکی از جاذبه‌های گردشگری ایران است.
    - The history of Persepolis dates back to the reign of Darius the Great.
    - پیشینه‌ی تخت جمشید به دوران داریوش بزرگ برمی‌گردد.
    - The architecture of Persepolis reflects the power and grandeur of the Persian Empire.
    - معماری پارسه نشان‌دهنده‌ی قدرت و عظمت امپراتوری ایران است.
    - Persepolis was destroyed by Alexander the Great in 330 BC.
    - اسکندر مقدونی در سال ۳۳۰ پیش از میلاد پرسپولیس را ویران کرد.
    noun uncountable
    پرسپولیس (یک باشگاه فوتبال ایرانی که در سال ۱۳۴۲ در شهر تهران پایه‌گذاری شد)
    - It's no secret that Esteghlal is the better team when compared to Persepolis Club in terms of overall skill and strategy.
    - بر کسی پوشیده نیست که استقلال از نظر مهارت و استراتژی در مقایسه با پرسپولیس تیم بهتری است.
    - The Persepolis Club has a strong rivalry with Esteghlal Club, another popular football team in Iran.
    - باشگاه پرسپولیس رقابت شدیدی با استقلال، دیگر تیم محبوب فوتبال ایران، دارد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    ارجاع به لغت persepolis

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «persepolis» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/persepolis

    لغات نزدیک persepolis

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند