امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Persevere

ˌpɜːrsəˈvɪr ˌpɜːsəˈvɪə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    persevered
  • شکل سوم:

    persevered
  • سوم‌شخص مفرد:

    perseveres
  • وجه وصفی حال:

    persevering

معنی و نمونه‌جمله

verb - intransitive
پشتکار داشتن، استقامت به‌ خرج دادن، ثابت قدم ماندن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- They persevered in the face of great difficulties.
- آنان در مقابل مشکلات عظیم استقامت کردند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد persevere

  1. verb keep at; work hard
    Synonyms: be determined, be resolved, be stubborn, carry on, continue, endure, go for broke, go for it, go on, hang in, hang tough, hold fast, hold on, keep driving, keep going, keep on, leave no stone unturned, maintain, persist, plug away, press on, proceed, pursue, remain, see it through, stand firm, stay the course, stick with it
    Antonyms: be lazy, give up, idle, leave, quit, stop

ارجاع به لغت persevere

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «persevere» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/persevere

لغات نزدیک persevere

پیشنهاد بهبود معانی