امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Perverse

pərˈvɜːrs pəˈvɜːs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
منحرف، در خطا، گمراه، هرزه، فاسد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- the only righteous in a world perverse
- (میلتون) یگانه (آدم) پارسا در یک دنیای فاسد
- a perverse young man
- مرد جوان کژراه
- a perverse and impolite boy
- یک پسر لجباز و بی‌تربیت
- She gets a perverse pleasure out of scaring her children.
- او از ترساندن بچه‌های خود لذت بیمارگونه‌ای می‌برد.
- his perverse insistence to know my address and phone number
- اصرار لجوجانه‌ی او برای دانستن نشانی و شماره‌ی تلفن من
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد perverse

  1. adjective mean, ornery; troublesome
    Synonyms: abnormal, bad-tempered, cantankerous, capricious, contradictory, contrary, contumacious, corrupt, crabby, cross, degenerate, delinquent, depraved, deviant, disobedient, dogged, erring, fractious, hard-nosed, headstrong, intractable, intransigent, irritable, miscreant, mulish, nefarious, obdurate, obstinate, petulant, pigheaded, rebellious, refractory, rotten, self-willed, spiteful, stubborn, unhealthy, unmanageable, unreasonable, unyielding, villainous, wayward, wicked, willful
    Antonyms: agreeable, compliant, happy, nice, reasonable, willing

ارجاع به لغت perverse

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «perverse» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/perverse

لغات نزدیک perverse

پیشنهاد بهبود معانی